حمزة بن علی زوزنیحمزة بن علی زوزَنی، مؤسس و داعی بزرگ مذهب دروزی در قرن پنجم است. فهرست مندرجات۲ - سرگذشت حمزه ۲.۱ - ورود به قاهره ۲.۲ - داعیان معروف مذهب جدید ۲.۳ - آشکار شدن دعوت جدید ۲.۴ - اختلاف حمزه با درزی ۲.۵ - مسئولیت دعوت و حمزه ۲.۶ - القاب حمزه ۲.۷ - نوشتن نامه به مخالفان ۲.۸ - مقر حمزه در خراج قاهره ۲.۹ - نظم دادن به دعوت ۲.۱۰ - غایب شدن حمزه ۲.۱۱ - کشته شدن حمزه ۲.۱۲ - وقایع بعد از غیبت حمزه ۳ - عقاید حمزه ۳.۱ - اعتقاد داشتن به توحید ۳.۱.۱ - ناسوت صورت خدا ۳.۱.۲ - ظهور خدا در صورت انسانی ۳.۱.۳ - تفسیر آموزه حدود روحانی و جسمانی ۳.۲ - اسقاط تکالیف شرعی ۳.۲.۱ - فریضه موحدان ۳.۲.۲ - وجوب هفت خصلت برای موحدان ۴ - آثار حمزه ۴.۱ - نوشتههای مکتوب حمزه ۵ - نظرات در مکتوبات حمزه ۶ - فهرست منابع ۷ - پانویس ۸ - منابع ۱ - ولادت حمزهوی در ۲۳ ربیعالاول ۳۷۵، در زوزَن، منطقهای بین نیشابور و هرات، به دنیا آمد. [۱]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۶۷، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
[۲]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۹۹، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۲ - سرگذشت حمزهمدتی در کار نمدمالی بود. [۳]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۲۷۸، بیروت ۱۹۹۹.
او ابتدا در جندیشاپور درس خواند و علوم دینی را فراگرفت. [۴]
سلیمان سلیم علمالدین، تَذَکَّر یا مروان: المدارس الفکریة و التیارات السیاسیة و دعوة التوحید الدرزیّة، ج۱، ص۵۰۹، بیروت ۱۹۹۸.
[۵]
نجیب عسراوی، المذهب التوحیدی الدرزی، ج۱، ص۶۶، برزیل ۱۹۹۰.
۲.۱ - ورود به قاهرهدر حدود ۴۰۵ وارد قاهره شد و در زمره داعیان ایرانی، در مجالس حکمت تأویلی که در دارالحکمه قاهره برپا بود، شرکت کرد و به الحاکم بامراللّه، ششمین خلیفه فاطمی، نزدیک شد و نزد او به مقام رفیعی رسید. [۶]
مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، ج۱، ص۲۴۱، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۷]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۶۷، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
[۸]
نجیب عسراوی، المذهب التوحیدی الدرزی، ج۱، ص۶۶، برزیل ۱۹۹۰.
بنابه گزارش حمیدالدین کرمانی در رساله مباسم البشارات، [۹]
احمدبن عبداللّه كرمانى، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاكم بامراللّه، ص ۵۵ـ۵۶، در محمد كامل حسين، طائفة الدروز: تاريخها و عقائدها، قاهره ۱۹۶۲.
قاهره (مقرّ خلافت الحاکم بامراللّه) در سال ۴۰۸ وضع آشفتهای داشته و سبب آن ظهور دعوت جدیدی بوده دایر بر اینکه الحاکم ناسوت ِ الوهیت است و خدا درصورت او ظاهر شده است.
۲.۲ - داعیان معروف مذهب جدیدداعیان معروف این دعوت و مذهب تازه سه تن بودند: حمزة بن علی، حسن فَرغانی معروف به اَخرَم، و محمد بن اسماعیل دَرَزی. [۱۰]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۷۵.
مرکز فعالیت آنان مسجد رَیدان بود [۱۱]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۶۸، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
در باغی به همین نام در خارج از قاهره. [۱۲]
احمد بن علی مَقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، ج۳، ص۲۳ـ۲۴، ج ۳، مصر ۱۳۲۵.
۲.۳ - آشکار شدن دعوت جدیدحمزه با داعیان دیگر قرار گذاشته بود که بدون اجازه او، اسرار و عقاید مذهب جدید را آشکار نکنند. اما بعد از اینکه درزی مناسبات خود را با الحاکم تقویت کرد، الحاکم اداره برخی امور را به او واگذار کرد و درباریان را به تبعیت از وی وادار نمود و درزی با نوشتن نامههایی به داعیان رسمی حکومت (مانند جتکین، داعیالدعات اسماعیلی؛ و عبدالرحیمبن الیاس، ولیعهد و والی شام) بر آن شد که خود را رهبر نهضت مذهبی جدید معرفی کند؛ ازاینرو، پیش از موعد مقرر و بدون اجازه حمزه، دعوت جدید را در سال ۴۰۷ آشکار نمود. [۱۳]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، ج۱، ص۳۳۸ـ ۳۳۹، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
[۱۴]
۷۸، محمد کامل حسین، ج۱، ص۷۶، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله.
[۱۵]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
[۱۶]
مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، ج۱، ص۲۴۲، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۲.۴ - اختلاف حمزه با درزیاین اعلان باعث اختلاف حمزه با درزی و رقابت آن دو در امر رهبری دعوت تازه شد. درزی برخی یاران حمزه را به خود جذب کرد و خود را سیدالهادیین و سیفالایمان خواند و خویش را برتر از حمزه شمرد. [۱۷]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۷۶ـ۷۷.
[۱۸]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۷۱، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
[۱۹]
محمداحمد خطیب، عقیدة الدروز: عرضٌ و نقض، ج۱، ص۱۰۲، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
در اثنای رقابت شدید حمزه و درزی، در سال ۴۰۸ روزی درزی و جمعی از یارانش عازم قصر الحاکم بودند که مردم به آنان هجوم بردند و حدود چهل تن از آنان را کشتند، اما بقیه گریختند. روز بعد شورشیان به مقرّ حمزه در مسجد ریدان حمله کردند و اگر الحاکم آنان را منع نکرده بود، حمزه با دوازده تن از پیروانش به قتل میرسید. درباره اینکه درزی در شورش سال ۴۰۸ کشته شد یا مخفی گردید و در سال ۴۱۰ درگذشت، اختلافنظر هست. [۲۰]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۸۰.
[۲۱]
مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، ج۱، ص۲۴۸، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۲.۵ - مسئولیت دعوت و حمزهپس از اینکه درزی بهکلی از صحنه غایب شد و اخرم نیز در ۴۰۸، مدت کوتاهی پس از اعلان دعوت جدید، به قتل رسید، تمام مسئولیتِ دعوت جدید بر عهده حمزه قرار گرفت. ۲.۶ - القاب حمزهاو به خود القابی چون هادی المستجیبین، امام الزمان، قائم الزمان، و المنتقم من المشرکین بسیف مولانا داد و شروع به نگارش رسائلی با محتوای عقاید و آموزههای دعوت جدید کرد. ۲.۷ - نوشتن نامه به مخالفانهمچنین به مخالفان خود، به منظور ابلاغ دعوت جدید، نامه نوشت، از جمله در ربیعالاول ۴۰۹ در نامهای، از قاضیالقضات، احمد بن محمد بن عوام، خواست که تمام امور شرعی و قضایی موحدان (پیروان دعوت جدید) را به وی واگذارد، اما قاضی نامه را مشتمل بر مضامین کفرآمیز دانست و مردم را به قتل ِ آورندگانِ نامه تحریک کرد. [۲۲]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، ج۱، ص۳۴۳ـ۳۴۴، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
[۲۳]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۸۰.
[۲۴]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۹۹ ـ ۶۰۰، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
حمزه در رساله الغایة و النصیحة [۲۵]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۹۴، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
به این واقعه اشاره کرده است.
۲.۸ - مقر حمزه در خراج قاهرهپس از آن، حمزه مقرّ سرّی خود را مسجد تبر، در خارج قاهره، قرار داد. مخالفان او به آنجا نیز حمله کردند و درِ مسجد را آتش زدند، اما چون حمزه در داخل مسجد پناهگاه امنی با در سنگیِ محکمی برای خود ساخته بود، مهاجمان نتوانستند به او و یارانش دست یابند. الحاکم مدتی حمزه را در قصر خود سکونت داد تا اینکه بعد از فرونشستن فتنه، حمزه دوباره به پناهگاه خود در مسجد تبر بازگشت. این بار تعداد پیروان او به صد هزار تن رسید. ۲.۹ - نظم دادن به دعوتحمزه به دعوت خود نظم جدیدی داد و، به تبع نظام اسماعیلی، داعیانی به جاهای دیگر فرستاد و برای خود و یارانش صفات و القابی برگزید. سپس شروع به ارسال نامه به پادشاهان، امیران و بزرگان علم و دین کرد و از آنان دعوت کرد که به مذهب او وارد شوند. فعالیت وی، بهویژه در شام، مؤثر بود. ۲.۱۰ - غایب شدن حمزهحمزه تا شوال ۴۱۱ با الحاکم مکاتبه داشت، اما در پیِ غیبت الحاکم در ۴۱۱، حمزه نیز در همان سال غایب شد. [۲۶]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۸۲ ـ۸۳.
[۲۷]
مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۱، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۲۸]
انوریاسین، وانل سید، ج۱، ص۱۷۸، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱.
[۲۹]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۶۰۲، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
حمزه در رسالة الاعذار و الانذار، [۳۰]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۴۷ـ۲۴۸، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
که بدون تاریخ است، خود را امام خوانده و گفته است که بهزودی غایب خواهد شد، اما بعد از مدت کوتاهی برخواهد گشت.
او غیبت خود را امتحانی برای پیروان خود خوانده است. ۲.۱۱ - کشته شدن حمزهبه نوشته یحیی بن سعید انطاکی (متوفی ۴۵۸) [۳۱]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، ص۳۷۲، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
، بعد از غیبت الحاکم، حمزه فرار کرد و سپس به قتل رسید.
همچنین گفته شدهاست که حمزه سه سال در مصر مخفی بود و در این مدت رسالههای بسیاری نوشت و برای یاران خود فرستاد، از جمله رسالة الغیبة را به دست یکی از داعیان، از اسکندریه به شام فرستاد و در سال ۴۱۸ نیز رسالهای برای بهاءالدین علی بن احمد سُمّوقی معروف به مُقتنی (یکی از داعیانی که رهبری دعوت را بعد از حمزه به دست گرفت) فرستاد مبنی بر از سرگیریِ نشر و ترویج دعوت. [۳۲]
مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، ج۱، ص۲۵۱، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۳۳]
سلیمان سلیم علمالدین، تَذَکَّر یا مروان: المدارس الفکریة و التیارات السیاسیة و دعوة التوحید الدرزیّة، ج۱، ص۵۱۰، بیروت ۱۹۹۸.
[۳۴]
انوریاسین، وانل سید، و بهاءالدین سیفاللّه، بینالعقل و النبی، ج۱، ص۱۷۹، پاریس ۱۹۸۱.
به هر حال، روشن نیست که حمزه کی و چگونه درگذشت، اما ظاهرآ بهاءالدین مقتنی مکان اختفای حمزه را میدانسته، با او ارتباط داشته و تا ۴۳۰ انتظار بازگشت او را میکشیدهاست. [۳۵]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۸۳.
[۳۶]
ابوعزالدین، ص۱۰۶.
[۳۷]
دفتری، ص۱۹۷.
۲.۱۲ - وقایع بعد از غیبت حمزهپس از غیبت حمزه، آزار و شکنجه و دستگیری پیروانش آغاز گردید. [۳۸]
یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، ج۱، ص۳۴۳ـ۳۴۴، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰.
[۳۹]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۸۳.
[۴۰]
ابوعزالدین، ص۱۰۶.
۳ - عقاید حمزهعقاید حمزه که در رسالهها و مکتوباتش بیان شده، در واقع، بخش عمدهای از اعتقادات و باورهای دینی دروزیان است. ۳.۱ - اعتقاد داشتن به توحیدوی معتقد به توحید معبود بود و در این باره در رسالة البلاغ و النهایة فی التوحید [۴۱]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۷۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
گفته است معبودی جز مولای سبحان وجود ندارد، او نه شبیهی در میان موجودات جسمانی دارد، نه ضدی در میان موجودات جرمانی، و نه مانند و نظیری در بین موجودات روحانی.
با وجود این، عقیده توحید حمزه با عقیده عموم مسلمانان در این موضوع متفاوت است، زیرا او بر آن بود که این معبود یگانه به صورت و هیئت ناسوتی و انسانی درمیآید تا ما به واسطه صورت انسانی و مرئی که برای ما آشناست، او را بشناسیم و گرنه نمیتوانیم به حقیقت لاهوتی او معرفت پیدا کنیم. ۳.۱.۱ - ناسوت صورت خدابنابه گفته وی در رسالةالغیبة، [۴۲]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۷۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
خدا ناسوت صورتش را برای ما ظاهر کرد تا برای صورتها مأنوس و آشنا، و به فهم بشر نزدیک باشد. [۴۳]
ابوعزالدین، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
همچنین او در السیرة المستقیمة [۴۴]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۲۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
نوشته است که خدای معبود به سبب ظهورش درصورت مرئیِ ناسوتی و مباشرتش در بشریت، به ما لطف و نیکی ارزانی داشت.
۳.۱.۲ - ظهور خدا در صورت انسانیبه اعتقاد حمزه و دروزیان، در زمان آنان ظهور خدای معبود در صورت انسانیِ الحاکم بامراللّه بوده است. [۴۵]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۴۶]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۷.
[۴۷]
دفتری، ص۱۹۸.
[۴۸]
ابوعزالدین، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
۳.۱.۳ - تفسیر آموزه حدود روحانی و جسمانیحمزه و دروزیان آموزه مراتب یا حدود روحانی و جسمانی را ــکه برگرفته از نظریه صدور نوافلاطونیان است ــ از فاطمیان گرفتند و از آن تفسیرهایی جدید کردند. حمزه در رساله سبب الاسباب [۴۹]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۴۶، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
میگوید معبود، او را که عقل کلی و امام اعظم است، از نور خود ابداع کرده است، پیش از آنکه مکان و امکان و انس و جنی باشد. [۵۰]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۳.۲ - اسقاط تکالیف شرعیاز دیگر عقاید و اَعمالِ حمزه، نسخ و نقض همه شرایع و اِسقاطِ تکالیف شرعی است. وی در رساله النقض الخفی [۵۱]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۴۹ـ۶۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
درصدد از بین بردن ظاهر و گرویدن به باطن و ابطال تمام فرایض ظاهری و عبادات عملی است.
۳.۲.۱ - فریضه موحداناز نظر او، فریضه موحدان عبارت است از معرفت معبود و تنزیه او از همه اسماء و صفات و نیز معرفت امام قائم الزمان که خود حمزه است و تشخیص او از سایر حدود و همچنین لزوم اطاعت تام از او. سپس شناخت حدود دیگر با نامها و القاب و مراتبشان و وجوب اطاعت از آنان. به عقیده حمزه، اگر انسان به این تکالیف توحیدی عمل کند، موحد میشود و فرایض و تکالیف دیگر، از جمله شهادتین، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و ولایت، بر او واجب نیست. [۵۲]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۱۲۱.
۳.۲.۲ - وجوب هفت خصلت برای موحدانحمزه به جایِ همه فرایض نسخ شده، هفت خصلت را برای موحدان واجب دانسته است که عبارتاند: از صدق گفتار؛ مراعات برادران؛ ترک همه شرایع؛ برائت از ابلیسها و بیزاری از طغیان؛ توحید یا یگانه دانستن مولا در هر عصر و زمان؛ رضادادن به افعال مولا، هرچه باشد؛ و تسلیم امر مولا بودن در پیدا و پنهان. [۵۳]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۶۶، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۴ - آثار حمزهرسالهها و نامههای باقیمانده از حمزه، همراه با نوشتههای بهاءالدین سُمّوقی و اسماعیل بن محمد تمیمی، در مجموعهای ــکه رسائل الحکمة و گاه الحکمة الشریفة خوانده میشودــ گردآوری شده است. این مجموعه در شش جزء ترتیب یافته است. [۵۴]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۵۵]
دفتری، ص۱۹۸.
۴.۱ - نوشتههای مکتوب حمزهآنچه حمزه نوشته، یا احتمال داده شده که مکتوب اوست، عبارتاند از: ۱) النقض الخفی، که آن را در سال ۴۰۸ نوشته و در آن همه شرایع پیشین را نقض کرده و به باطن محض گرویده، و از عقیده توحید و الوهیتِ حاکم و امامت خود دفاع کرده است. [۵۶]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۴۹، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲) بدء التوحید لِدعوة الحق، که در آن درباره اسقاط فرایض و نیز خصلتهای واجب بر موحدان، سخن گفته است. تاریخ ِ نگارش این رساله نیز ۴۰۸ است. [۵۷]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۶۴، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۳) میثاق النساء، که تاریخ ندارد و درباره عهد و پیمانهایی است که زنان برای حفظ عفاف و مکارم اخلاقشان باید بدانها متعهد و ملتزم باشند. [۵۸]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۶۹، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۴) البلاغ و النهایة فی التوحید، درباره قیامت و ثواب و عقاب، که در ۴۱۰ نوشته شده است. [۵۹]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۷۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۶۰]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۴.
[۶۱]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص:۵۲۱ سال ۴۰۹، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۵) الغایة و النصیحة، که احتمالا در سال ۴۱۰ نوشته شده است. [۶۲]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۸۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۶۳]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۴.
[۶۴]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص:۵۲۱ سال ۴۰۹، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
حمزه در این رساله درباره اختلافش با درزی و دیگران سخن گفته است. ۶) کتاب فیه حقائق ما یظهر قُدّام مولانا الحاکم من الهزل، که بدون تاریخ است، اما ظاهراً پیش از ۴۱۱ (سال اختفای الحاکم) نوشته شده است. در این نوشته، تمام افعال و حرکات روزانه الحاکم دارای معانی و تأویلات توحیدی تلقی گردیدهاست. [۶۵]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۹۷ـ ۱۱۰، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۷) السیرة المستقیمة، درباره ادوار کبرا و صغرا و حدود، که در ۴۱۰ نوشته شده است. [۶۶]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۱۱، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۶۷]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۵.
[۶۸]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۲.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۸) کشف الحقائق، درباره تفاوت حدود از نظر فاطمیان و داعیان جدید و نیز درخصوص لاهوت معبود و ناسوت او. این رساله در سال ۴۱۰ نوشته شده است. [۶۹]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۳۰، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۷۰]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۵.
۹) سبب الاسباب، که بدون تاریخ است و در آن از داعیان و مراتب آنان و نیز تأویل بسماللّهالرحمنالرحیم سخن رفته است. [۷۱]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۴۶، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۱۰) رسالة الدامغة للفاسق. ۱۱) الرد علی النُصَیْری لَعَنَهُ المولی فی کل کَوْرٍ و دَوْرٍ، که بدون تاریخ است و از مهمترین آثاری است که در آن درباره اعتقاد فرقههایی مانند نُصَیریه به اباحت و اشتراک در اموال ــکه برخلاف عقیده دروزیان است ــ اطلاعاتی آمده است. [۷۲]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۶۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۱۲) رسالة الرضی و التسلیم الی کافّة الموحدین، که در آن الوهیت الحاکم (به عنوان محور دعوت جدید) با سلسله تأویلاتی اثبات گردیده و به مخالفتهای درزی و دیگران با حمزه اشاره شده است. این رساله در ۴۱۰ نوشته شده است. [۷۳]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۷۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۷۴]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۵.
[۷۵]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۳.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۱۳) رسالة التنزیه الی جماعة الموحدین، که همانند رساله کشف الحقائق، درباره حدود و مراتب آنها و تفاوت دیدگاه حمزه با فاطمیان درباره حدود است. این رساله در ۴۱۰ نوشته شده است. [۷۶]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۱۸۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۷۷]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۵.
[۷۸]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۳.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۱۴) الصبحة الکائنة، که در آن حمزه از شورش مردم مصر بر ضد داعیان دعوت جدید و از نحوه فرار و پناه بردنش به مخفیگاه سخن گفته است. تاریخ این رساله ۴۱۰ است. [۷۹]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۰۲، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۸۰]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۶.
[۸۱]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۴.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۱۵) سِجِلُّ المجتبی، در تعیین مرتبه اسماعیل بن محمد تمیمی. این رساله از لحاظ بیان برخی حوادث تاریخی آن دوره اهمیت دارد. [۸۲]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۰۶، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۱۶) تقلید الرضی و سفیر القدرة، در تعیین مرتبه محمد بن وَهْب قرشی، این رساله در سال ۴۱۰ نوشته شده است. [۸۳]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۰۸، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۸۴]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۴.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۱۷) تقلید المقتنی، در تعیین مرتبه المقتنی، تاریخ نگارش آن، سال ۴۱۱ است. [۸۵]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۱۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۸۶]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۵.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۱۸) رسالة حمزة الی اهل الکدیة البیضاء. ۱۹) رسالة حمزه الی الموحدین من اهل اَنْصِناء، که در آن پیروان خود را در شهر انصنا (در مصر) به صبر و تسلیم در برابر قضای الهی دعوت کرده است. تاریخ نگارش این رساله ۴۱۱ است. [۸۷]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۱۹، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
[۸۸]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۶.
[۸۹]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۲۵.، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
۲۰) رسالة الی ولیِّ العهد عبدالرحیم بن الیاس، که در آن حمزه، عبدالرحیم بن الیاس را به اعتراف به الوهیت الحاکم فرا خوانده است. [۹۰]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۲۳، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲۱) رسالة الی خمار بن جیش سلیمانی عکّاوی، که در آن حمزه وی را از ادعای برادر الحاکم بودن برحذر داشته است. [۹۱]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۲۵، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲۲) رسالة الی قاضی القضاة احمد بن عوام. در این نامه حمزه از قاضی میخواهد که خود را از این منصب خلع کند، زیرا احکامی که صادر میکند، به سبب بیاعتقادیاش به الوهیت الحاکم، بیارزش است. [۹۲]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۲۷، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲۲) رسالة التحذیر و التنبیه، که در آن حمزه درباره جایگاه و مرتبه خود و اینکه او امام و ناطق حقیقی است که خداوند او را قبل از خلق آسمانها و زمین آفریده، سخن گفته است. [۹۳]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۴۲، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲۴) رسالة الأَعذار و الإنذار، که در آن از ضرورت تمسک به عقیده توحید و شناخت حدود و پاداش حمزه به پیروان خویش سخن رفته است. [۹۴]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۴۶، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۲۵) رسالة الغیبة، که حمزه آن را پس از گذشت چند ماه از غیبت الحاکم، برای ابویَعْلی (از مشایخ آلبستان در سرزمین شام) فرستاد. تاریخ نگارش آن سال ۴۱۱ است. [۹۵]
رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، ج۱، ص۲۵۰، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶.
۵ - نظرات در مکتوبات حمزهبه نظر عبدالرحمان بدوی، [۹۶]
عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۲، ص۵۴۹، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
در رسائل الحکمة رسالههای شماره ۵ تا ۱۴ در جزء اول، ۱۵ تا ۳۵ در جزء دوم، و ۴۴ در جزء سوم از مکتوبات حمزهاند، اما محمد کامل حسین [۹۷]
محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامرالله، ج۱، ص۹۴ـ۹۸.
رساله شماره ۵ (میثاقُ ولیّ الزمان) از جزء اول و شماره ۱۸ (رسالة النساء الکبیرة) و شماره ۲۵ (شرطُ الامام صاحب الکشف) و شمارههای ۲۹ تا ۳۲ (المناجاة مناجاة: ولیّ الحق، الدعاءُ المستجابُ، التقدیس دعاء السادقین «الصادقین» و ذکرُ معرفةِ الامام) و رساله ۳۵ (رسالةُ الغیبة) را از جزء دوم و رساله ۴۴ (رسالةُ بنی ابی حِمار) را از جزء سوم، جزو آثار حمزه ذکر نکرده است.
همچنین رسالههای دیگری، که در مجموعه رسائل الحکمة موجود نیست، از تألیفات حمزه شمرده شده است. [۹۸]
انوریاسین، وانل سید، و بهاءالدین سیفاللّه، بین العقل و النبی، ج۱، ص۱۶۶، پاریس ۱۹۸۱.
۶ - فهرست منابع(۱) یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ الانطاکی، المعروف بصلة تاریخ اوتیخا، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس ۱۹۹۰. (۲) انوریاسین، وانل سید، و بهاءالدین سیفاللّه، بین العقل و النبی، پاریس ۱۹۸۱. (۳) عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳. (۴) محمداحمد خطیب، عقیدة الدروز: عرضٌ و نقض، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۵) رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، اسماعیل تمیمی، و بهاءالدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارلاجل المعرفة، ۱۹۸۶. (۶) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۹۹. (۷) نجیب عسراوی، المذهب التوحیدی الدرزی، برزیل ۱۹۹۰. (۸) سلیمان سلیم علمالدین، تَذَکَّر یا مروان: المدارس الفکریة و التیارات السیاسیة و دعوة التوحید الدرزیّة، بیروت ۱۹۹۸. (۹) مصطفی غالب، الحرکات الباطنیة فیالاسلام، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۰) احمد بن عبداللّه کرمانی، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامراللّه، در محمد کامل حسین، طائفة الدروز: تاریخها و عقائدها، قاهره ۱۹۶۲. (۱۱) محمد کامل حسین، رسالة مباسم البشارات بالامام الحاکم بامراللّه. (۱۲) احمد بن علی مَقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، ج۳، مصر ۱۳۲۵. (۱۳) Nejla M. Abu-Izzeddin, The Druzes: a new study of their history, Faith and society, Leiden ۱۹۸۴; (۱۴) Farhad Daftary, The Isma Ilis: their history and doctrines, Cambridge ۱۹۹۲; (۱۵) EI۲, s.v. "Hamza b. `ALi " (by W. Madelung). ۷ - پانویس
۸ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمزة بن علی زوزَنی»، شماره۶۵۳۷. |